یک فضانورد در ایستگاه فضایی بینالمللی، آخرین روزهای ماموریت شش ماهه خود را سپری میکند. او که در تمام این مدت از طریق ایمیل با همسرش در ارتباط بوده، در آخرین پیام خود متوجه تغییری ظریف در لحن و کلمات همسرش میشود. در حالی که هزاران کیلومتر از زمین فاصله دارد، شکی به دلش راه پیدا میکند و تلاش میکند با استفاده از امکانات محدود ایستگاه و رصد زمین از دور، معمای این تغییر را حل کند.
داستان در فضایی ایزوله و آیندهنگرانه، به مضامین اعتماد، فاصله و شکنندگی روابط انسانی میپردازد. تنهایی شخصیت اصلی در فضای بیکران و تلاش او برای درک چیزی که فرسنگها از او دور است، هسته اصلی داستان را تشکیل میدهد.







