شهری که در آن دروغ ممنوع بود

در شهری آرمان‌شهری، گفتن هرگونه دروغی غیرممکن است. ساکنان این شهر به صورت فیزیکی قادر به بیان جملات خلاف واقعیت نیستند. این قانون، جامعه‌ای شفاف و بدون ریا را به وجود آورده است. اما ورود یک غریبه به شهر که این توانایی را ندارد و به راحتی دروغ می‌گوید، نظم و آرامش شهر را به…

شهری که در آن دروغ ممنوع بود
  • شهری که در آن دروغ ممنوع بود

    در شهری آرمان‌شهری، گفتن هرگونه دروغی غیرممکن است. ساکنان این شهر به صورت فیزیکی قادر به بیان جملات خلاف واقعیت نیستند. این قانون، جامعه‌ای شفاف و بدون ریا را به وجود آورده است. اما ورود یک غریبه به شهر که این توانایی را ندارد و به راحتی دروغ می‌گوید، نظم و آرامش شهر را به…

    فیلسوف
    صوتی
    شهری که در آن دروغ ممنوع بود
  • کلکسیونر صدا

    مردی که در کودکی شنوایی خود را از دست داده است، تمام زندگی خود را وقف ضبط و جمع‌آوری صداهای در حال انقراض کرده است؛ از صدای دستگاه‌های تایپ قدیمی و زنگ تلفن‌های آنالوگ گرفته تا صدای پرندگانی که نسلشان رو به انقراض است. او در آرشیو عظیم خود، دنیایی از صداها را زنده نگه…

    مهندس
    صوتی
    کلکسیونر صدا
  • راننده تاکسی‌ای که مسیرها را پیش‌بینی می‌کرد

    یک راننده تاکسی پیر در تهران، توانایی عجیبی در انتخاب کوتاه‌ترین و خلوت‌ترین مسیرها دارد. اما این توانایی تنها به شناخت کوچه‌پس‌کوچه‌ها محدود نمی‌شود؛ او گویی می‌تواند مسیر زندگی مسافرانش را نیز حدس بزند. او با هر مسافر، در مورد دوراهی‌های زندگی‌اش صحبت می‌کند و آن‌ها را به مسیری هدایت می‌کند که شاید سرنوشتشان را…

    نویسنده
    صوتی
    راننده تاکسی‌ای که مسیرها را پیش‌بینی می‌کرد
  • کتابفروشی کتاب‌های نانوشته

    در شهری شلوغ، کتابفروشی کوچکی وجود دارد که تنها کتاب‌های سفید و نانوشته می‌فروشد. هر مشتری با انتخاب یک کتاب و لمس جلد آن، داستانی را که همیشه آرزوی نوشتنش را داشته اما هرگز ننوشته، در آن کتاب ظاهر می‌کند. داستان بر روی مردی میانسال تمرکز دارد که پس از سال‌ها تردید، وارد کتابفروشی می‌شود…

    راننده
    کتابفروشی کتاب‌های نانوشته
  • خانه‌ای که خاطرات را پس می‌داد

    زوجی جوان خانه‌ای قدیمی و متروکه را با قیمتی ارزان می‌خرند تا زندگی جدیدی را آغاز کنند. اما پس از مدتی متوجه می‌شوند که خانه، خاطرات ساکنان قبلی خود را در اشیاء و دیوارها حفظ کرده است. گاهی صدای خنده‌های کودکی از اتاقی خالی به گوش می‌رسد و گاهی عطر غذایی که سال‌ها پیش در…

    فیلسوف
    خانه‌ای که خاطرات را پس می‌داد
  • نقاشی که چهره‌ها را می‌دزدید

    نقاشی توانا اما منزوی، توانایی عجیبی دارد: هرگاه پرتره‌ای از کسی می‌کشد، آن شخص تمام خاطرات و احساسات مرتبط با چهره خود را از دست می‌دهد و به فردی بی‌هویت تبدیل می‌شود. نقاش که از این قدرت خود آگاه است، در خلوت خود موزه‌ای از چهره‌های دزدیده‌شده ساخته است. همه چیز زمانی به هم می‌ریزد…

    فیلسوف
    نقاشی که چهره‌ها را می‌دزدید
  • آخرین نامه از ایستگاه فضایی

    یک فضانورد در ایستگاه فضایی بین‌المللی، آخرین روزهای ماموریت شش ماهه خود را سپری می‌کند. او که در تمام این مدت از طریق ایمیل با همسرش در ارتباط بوده، در آخرین پیام خود متوجه تغییری ظریف در لحن و کلمات همسرش می‌شود. در حالی که هزاران کیلومتر از زمین فاصله دارد، شکی به دلش راه…

    مهندس
    صوتی
    آخرین نامه از ایستگاه فضایی
  • ساعت‌ساز کور

    در شهری که همه‌چیز با دقتی ماشینی و بر اساس زمان پیش می‌رود، پیرمردی نابینا زندگی می‌کند که بهترین ساعت‌ساز شهر است. او با لمس چرخ‌دنده‌ها و شنیدن صدای تیک‌تاک عقربه‌ها، زمان را کوک می‌کند و معتقد است که زمان را نباید دید، بلکه باید حس کرد. روزی، شهردار برای نظارت بر پروژه بزرگ «برج…

    نویسنده
    ساعت‌ساز کور
  • شهری که در آن دروغ ممنوع بود

    در شهری آرمان‌شهری، گفتن هرگونه دروغی غیرممکن است. ساکنان این شهر به صورت فیزیکی قادر به بیان جملات خلاف واقعیت نیستند. این قانون، جامعه‌ای شفاف و بدون ریا را به وجود آورده است. اما ورود یک غریبه به شهر که این توانایی را ندارد و به راحتی دروغ می‌گوید، نظم و آرامش شهر را به…

    فیلسوف
    صوتی
    شهری که در آن دروغ ممنوع بود
  • کلکسیونر صدا

    مردی که در کودکی شنوایی خود را از دست داده است، تمام زندگی خود را وقف ضبط و جمع‌آوری صداهای در حال انقراض کرده است؛ از صدای دستگاه‌های تایپ قدیمی و زنگ تلفن‌های آنالوگ گرفته تا صدای پرندگانی که نسلشان رو به انقراض است. او در آرشیو عظیم خود، دنیایی از صداها را زنده نگه…

    مهندس
    صوتی
    کلکسیونر صدا
  • راننده تاکسی‌ای که مسیرها را پیش‌بینی می‌کرد

    یک راننده تاکسی پیر در تهران، توانایی عجیبی در انتخاب کوتاه‌ترین و خلوت‌ترین مسیرها دارد. اما این توانایی تنها به شناخت کوچه‌پس‌کوچه‌ها محدود نمی‌شود؛ او گویی می‌تواند مسیر زندگی مسافرانش را نیز حدس بزند. او با هر مسافر، در مورد دوراهی‌های زندگی‌اش صحبت می‌کند و آن‌ها را به مسیری هدایت می‌کند که شاید سرنوشتشان را…

    نویسنده
    صوتی
    راننده تاکسی‌ای که مسیرها را پیش‌بینی می‌کرد
  • کتابفروشی کتاب‌های نانوشته

    در شهری شلوغ، کتابفروشی کوچکی وجود دارد که تنها کتاب‌های سفید و نانوشته می‌فروشد. هر مشتری با انتخاب یک کتاب و لمس جلد آن، داستانی را که همیشه آرزوی نوشتنش را داشته اما هرگز ننوشته، در آن کتاب ظاهر می‌کند. داستان بر روی مردی میانسال تمرکز دارد که پس از سال‌ها تردید، وارد کتابفروشی می‌شود…

    راننده
    کتابفروشی کتاب‌های نانوشته
  • خانه‌ای که خاطرات را پس می‌داد

    زوجی جوان خانه‌ای قدیمی و متروکه را با قیمتی ارزان می‌خرند تا زندگی جدیدی را آغاز کنند. اما پس از مدتی متوجه می‌شوند که خانه، خاطرات ساکنان قبلی خود را در اشیاء و دیوارها حفظ کرده است. گاهی صدای خنده‌های کودکی از اتاقی خالی به گوش می‌رسد و گاهی عطر غذایی که سال‌ها پیش در…

    فیلسوف
    خانه‌ای که خاطرات را پس می‌داد
  • نقاشی که چهره‌ها را می‌دزدید

    نقاشی توانا اما منزوی، توانایی عجیبی دارد: هرگاه پرتره‌ای از کسی می‌کشد، آن شخص تمام خاطرات و احساسات مرتبط با چهره خود را از دست می‌دهد و به فردی بی‌هویت تبدیل می‌شود. نقاش که از این قدرت خود آگاه است، در خلوت خود موزه‌ای از چهره‌های دزدیده‌شده ساخته است. همه چیز زمانی به هم می‌ریزد…

    فیلسوف
    نقاشی که چهره‌ها را می‌دزدید
  • آخرین نامه از ایستگاه فضایی

    یک فضانورد در ایستگاه فضایی بین‌المللی، آخرین روزهای ماموریت شش ماهه خود را سپری می‌کند. او که در تمام این مدت از طریق ایمیل با همسرش در ارتباط بوده، در آخرین پیام خود متوجه تغییری ظریف در لحن و کلمات همسرش می‌شود. در حالی که هزاران کیلومتر از زمین فاصله دارد، شکی به دلش راه…

    مهندس
    صوتی
    آخرین نامه از ایستگاه فضایی
  • ساعت‌ساز کور

    در شهری که همه‌چیز با دقتی ماشینی و بر اساس زمان پیش می‌رود، پیرمردی نابینا زندگی می‌کند که بهترین ساعت‌ساز شهر است. او با لمس چرخ‌دنده‌ها و شنیدن صدای تیک‌تاک عقربه‌ها، زمان را کوک می‌کند و معتقد است که زمان را نباید دید، بلکه باید حس کرد. روزی، شهردار برای نظارت بر پروژه بزرگ «برج…

    نویسنده
    ساعت‌ساز کور
  • آخرین نامه از ایستگاه فضایی

    یک فضانورد در ایستگاه فضایی بین‌المللی، آخرین روزهای ماموریت شش ماهه خود را سپری می‌کند. او که در تمام این مدت از طریق ایمیل با همسرش در ارتباط بوده، در آخرین پیام خود متوجه تغییری ظریف در لحن و کلمات همسرش می‌شود. در حالی که هزاران کیلومتر از زمین فاصله دارد، شکی به دلش راه…

    مهندس
    صوتی
    آخرین نامه از ایستگاه فضایی
  • ساعت‌ساز کور

    در شهری که همه‌چیز با دقتی ماشینی و بر اساس زمان پیش می‌رود، پیرمردی نابینا زندگی می‌کند که بهترین ساعت‌ساز شهر است. او با لمس چرخ‌دنده‌ها و شنیدن صدای تیک‌تاک عقربه‌ها، زمان را کوک می‌کند و معتقد است که زمان را نباید دید، بلکه باید حس کرد. روزی، شهردار برای نظارت بر پروژه بزرگ «برج…

    نویسنده
    ساعت‌ساز کور
  • کلکسیونر صدا

    مردی که در کودکی شنوایی خود را از دست داده است، تمام زندگی خود را وقف ضبط و جمع‌آوری صداهای در حال انقراض کرده است؛ از صدای دستگاه‌های تایپ قدیمی و زنگ تلفن‌های آنالوگ گرفته تا صدای پرندگانی که نسلشان رو به انقراض است. او در آرشیو عظیم خود، دنیایی از صداها را زنده نگه…

    مهندس
    صوتی
    کلکسیونر صدا
  • خانه‌ای که خاطرات را پس می‌داد

    زوجی جوان خانه‌ای قدیمی و متروکه را با قیمتی ارزان می‌خرند تا زندگی جدیدی را آغاز کنند. اما پس از مدتی متوجه می‌شوند که خانه، خاطرات ساکنان قبلی خود را در اشیاء و دیوارها حفظ کرده است. گاهی صدای خنده‌های کودکی از اتاقی خالی به گوش می‌رسد و گاهی عطر غذایی که سال‌ها پیش در…

    فیلسوف
    خانه‌ای که خاطرات را پس می‌داد
  • کتابفروشی کتاب‌های نانوشته

    در شهری شلوغ، کتابفروشی کوچکی وجود دارد که تنها کتاب‌های سفید و نانوشته می‌فروشد. هر مشتری با انتخاب یک کتاب و لمس جلد آن، داستانی را که همیشه آرزوی نوشتنش را داشته اما هرگز ننوشته، در آن کتاب ظاهر می‌کند. داستان بر روی مردی میانسال تمرکز دارد که پس از سال‌ها تردید، وارد کتابفروشی می‌شود…

    راننده
    کتابفروشی کتاب‌های نانوشته
  • شهری که در آن دروغ ممنوع بود

    در شهری آرمان‌شهری، گفتن هرگونه دروغی غیرممکن است. ساکنان این شهر به صورت فیزیکی قادر به بیان جملات خلاف واقعیت نیستند. این قانون، جامعه‌ای شفاف و بدون ریا را به وجود آورده است. اما ورود یک غریبه به شهر که این توانایی را ندارد و به راحتی دروغ می‌گوید، نظم و آرامش شهر را به…

    فیلسوف
    صوتی
    شهری که در آن دروغ ممنوع بود
  • راننده تاکسی‌ای که مسیرها را پیش‌بینی می‌کرد

    یک راننده تاکسی پیر در تهران، توانایی عجیبی در انتخاب کوتاه‌ترین و خلوت‌ترین مسیرها دارد. اما این توانایی تنها به شناخت کوچه‌پس‌کوچه‌ها محدود نمی‌شود؛ او گویی می‌تواند مسیر زندگی مسافرانش را نیز حدس بزند. او با هر مسافر، در مورد دوراهی‌های زندگی‌اش صحبت می‌کند و آن‌ها را به مسیری هدایت می‌کند که شاید سرنوشتشان را…

    نویسنده
    صوتی
    راننده تاکسی‌ای که مسیرها را پیش‌بینی می‌کرد
  • نقاشی که چهره‌ها را می‌دزدید

    نقاشی توانا اما منزوی، توانایی عجیبی دارد: هرگاه پرتره‌ای از کسی می‌کشد، آن شخص تمام خاطرات و احساسات مرتبط با چهره خود را از دست می‌دهد و به فردی بی‌هویت تبدیل می‌شود. نقاش که از این قدرت خود آگاه است، در خلوت خود موزه‌ای از چهره‌های دزدیده‌شده ساخته است. همه چیز زمانی به هم می‌ریزد…

    فیلسوف
    نقاشی که چهره‌ها را می‌دزدید