ما در کوچهپسکوچههای مهآلود شهر و در زوایای تاریک ذهن انسان قدم میزنیم. آواتار ما خانهی داستانهای معمایی، روانشناختی، ترسناک و جنایی است. ما به دنبال حقیقتی هستیم که در سایهها پنهان شده و از پرسیدن سوالاتی که دیگران از آن واهمه دارند، نمیترسیم. اگر شیفتهی هیجان، تعلیق و کشف رازهای پیچیده هستید و باور دارید که جذابترین داستانها در مرز میان نور و تاریکی روایت میشوند، جای شما اینجاست.
در شهری که همهچیز با دقتی ماشینی و بر اساس زمان پیش میرود، پیرمردی نابینا زندگی میکند که بهترین ساعتساز شهر است. او با لمس چرخدندهها و شنیدن صدای تیکتاک عقربهها، زمان را کوک میکند و معتقد است که زمان را نباید دید، بلکه باید حس کرد. روزی، شهردار برای نظارت بر پروژه بزرگ «برج…
یک راننده تاکسی پیر در تهران، توانایی عجیبی در انتخاب کوتاهترین و خلوتترین مسیرها دارد. اما این توانایی تنها به شناخت کوچهپسکوچهها محدود نمیشود؛ او گویی میتواند مسیر زندگی مسافرانش را نیز حدس بزند. او با هر مسافر، در مورد دوراهیهای زندگیاش صحبت میکند و آنها را به مسیری هدایت میکند که شاید سرنوشتشان را…